سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

عکس از مسعود نوذری

«جیب‌هایم را پُرتر کنم؛ امشب این شکلات‌ها بیش‌تر مشتری دارد. شب جمعه، ماه رجب، آن‌هم شب عید مبعث!»

سنگینی جیب‌های پر از شکلات، آن‌هم بعد از پایان خدمت هفتگی در حرم امام رضاعلیه‌السلام، کمرم را بیش‌تر خم می‌کرد زیر بار غمی که بر دلم نشسته بود؛ غمی که از دیدنِ دوباره‌ی بدرفتاری و اهانت به زائر امام غریب، آن‌هم شب عید مبعث، آب می‌خورد.

شکلات‌ها در جیبم مانده بودند، که اصلاً مجالی پیدا نکرده بودم برای اهدای لب‌خندی، یا نوازش کودکی، یا نثار هدیه‌ای کوچک اما متبرک و گران‌بها در چشم زائران آقا. قرار بود کمکی باشیم برای زیارت راحت‌تر رجبیون در حرم امام مهربان، اما بستن مسیر بست شیخ حر عاملی(ره) به صحن انقلاب، گویا مسیر ارتباط مهربانانه و انسانی با زائران را هم به‌روی بعضی از همکاران بسته بود. درحالی که می‌شد با ذره‌ای تدبیر، رفت‌وآمد زائران را سامان داد و از ازدحام و آزار آن‌ها جلوگیری کرد، فرود آمدن دستان یکی از نیروهای رسمی آستان‌قدس بر سینه‌ی زائر امام رضاعلیه‌السلام و هل دادن شدید او، شیرینی شب عید را به کامم تلخ کرد.

چه تناسب غریبی داشت با شب بعثت «رحمةٌ للعالَمین»! بی‌خیالِ رسول‌الله! بی‌خیالِ «رحمة للعالمین»!

در همین حال‌وهوا:

آقا نیا!

و باز هم زائرآزاری!




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ جمعه 92/3/17 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم